![]() |
پروفایل نویسنده مشاهده قالب های وبلاگ چت روم شکلاتی انجمن تفریحی سرگرمی طراح قالب : آی تم هیس چت |
شب یــــلدا ی من آغاز شد
نه سرخی انار
نه لبخند پسته
نه شیرینی هندوانه
بی تـــو یلدا زجر آورترین شب دنیـــاست
سهم مـــن از شب یـــلدا
شاید
قصه ای از غصه
و
انار سرخی که پر از دلتنــــگی ست
غم هایم بــــلند
همانند شب یـــلداست
بی مـــن یلدایت مبارک
ببین مــــــــــــــــــــن هم
مثل خیلی از عاشقهــــا از تــــــــــو یادگاری دارم....
ولــــی
یادگاری من با بقیه فرق دارد
یادگاری من از تــــــــــو
سینه ای پر از درد است.
زیر خاکستر ذهنم باقی است
آتش سرکش و سوزنده هنوز
یادگاری است ز عشقی سوزان
که بود گرم و فروزنده هنوز
♥
عشقی آن گونه که بنیاد مرا
سوخت و از ریشه و خاکستر کرد
غرق در حیرتم از اینکه چرا
مانده ام زنده هنوز
♥
گاهگاهی که دلم می گیرد
پیش خود می گویم
آن که جانم را سوخت
یاد می آرد از این بنده هنوز
♥
سخت جانی را ببین
که نمردم از هجر
مرگ صد بار به از
بی تو بودن باشد
گفتم از عشق تو،من خواهم مرد
چون نمردم،هستم
پیش چشمان تو شرمنده هنوز
♥
گر چه از فرط غرور
اشکم از دیده نریخت
بعد تو لیک پس از آنهمه سال
کس ندیده به لبم خنده هنوز
♥
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالهاست که از دیده من رفتی،لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
♥
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
♥
"آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش"
گر که گورم بشکافند عیان می بینند
زیر خاکستر جسمم باقی است
آتش سرکش و سوزنده هنوز
زندگی کردن تلف بودن پلاسیدن
نطفه ای را پرورش دادن
برای زنــدگی
واین
تکرار،تکرار است.
نگاه کن که غــم
درون دیده ام چگونه
قطـره قطـره آب می شود.
چگونه سایـه سیـاه سـرکشـم
اسیـــــــر
دست آفتـاب می شود.
نـگاه کن
شــراره ای مرا به کـام می کشد
مــرا به اوج می برد مـرا به دام می کشد.
نـگاه کـن
تمـام آسمـان من
پر از شهـاب می شود.
تمـام هستیم،خـراب می شود.
نـگاه کـن
مـن از ستـاره سوختـم لبالب از ستـار گـان شب شدم.
چـو ماهیـان سـرخ رنگ ساده دل
ستـاره چین برکه های شـب شدم.
همیشه به یـــاد کسی باش که
معنی سه نقطه های انتهای جمله هایت را بفهمد
همیشه به یـــادکسی باش
تا بغــض هایت را قبل از لرزیدن چانه هایت بفهمد
باید کســـی باشد که
اگر سکــــوت کردی،بفهمد
باید کســـی باشد
اگر سـردرد را بهــانه آوردی برای رفتن و نبودن
بفهمد که به تــو جهش احتیــاج داری
کـه زنــدگی،درد دارد
بفهمد که دلــت برای چیزهای کوچکش تنـگ شده است
بفهمد که دلــت برای
قــدم زدن زیـر بـاران
بـوسیـدنش
برای یک آغـوش گـرم
تنــگـ شده است
همیشـه بایـد کسـی باشـد
همیـشه...
Aytem.ir |